قسمت نبود...
مامان بابای خوبم , منم "محمد طاها" , کجایید؟... خیلی بیقرار آغوشتونم عکسهای محمد طاها دو روز قبل از ربوده شدن چشمهای پراشکمان به در دوخته شده و گوش به زنگ تلفن نشسته ایم تا فرزند ربوده شده شیرین زبانمان آغوش پر از غم ما را شاد کند . محمد طاهای ۹ ماهه , چراغ خانه مان بود که در روز چهارشنبه ۲۹/۳/۹۲ در تهران خیابان رسالت (۱۶متری دوم مجیدیه) وقتی داخل کالسکه اش در خواب ناز بود از مقابل مغازه ای در چشم به هم زدنی ربوده شد . اکنون نمیدانیم فرزند دلبندمان کجاست و چه سرنوشتی دارد و چگونه روزگار میگذراند... ما هم که شب و روز و خواب و خوراکمان اشک است و گریه و ماتم... امیدمان بعد از پروردگار رحمان به شما هموطنان مهربان است که عاجزانه تقاضا داریم هرگونه اطلاعی از محمد طاهای کوچولو بدست آوردید با شماره تلفن ۰۹۱۹۷۱۳۶۱۴۱ تماس حاصل فرمایید و مژدگانی ارزشمندی دریافت نمایید . "چنانچه در محل یا اطراف خود شاهد ناگهانی فرزند دار شدن کسی شدید به ما اطلاع دهید" منتظر تماس پر از مهر توام با امیدتان هستیم . دردنامه مادر محمد طاها... شبهاي بدون لالايي در اتاقك پسرکم تنها نشستهام و با بغض لالايي ميخوانم ، جاي پسركم خالي است و من اشك را زمزمه ميكنم ، نميدانم طاها كوچولويم باز ميخندد يا او هم هر وقت صداي در را ميشنود به انتظار ديدن من و دست نوازشگر پدرش است؟! آخرين روزي كه صورت زيبا و چهره خندان كودكم را ديدم 29 خردادماه بود كه چهارشنبه غمباري را به جانم نشاند و از آن روز به بعد چند عكس و فيلم ، همدم تنهاييهايم هستند.
محمدطاها پسركم... بيشترين ساعات شب و روزم را در اتاق تو هستم و در ميان عروسكها و اسباببازيهايت هر لحظه به يادت اشك ميريزم و خاطرات با تو بودن را در آغوش ميكشم ، لباسهايت را جلوي صورتم گرفته و تو را به خاطر ميآورم و براي ديدنت ثانيهشماري ميكنم .
پسركم از كدام لحظههاي بيتو بودن بگويم ، از فراق و دوريت ، از عذابوجدان سهلانگاريام ، از شكسته شدن و خردشدن پدرت يا از دلتنگيام ، همه و همه دست به دست هم داده و روزگارم را سياه و تار كرده ، هر وقت اشكهاي پدرت را ميبينم و لحظه به لحظه شاهد پير شدن او هستم عذاب وجدان لحظهاي رهايم نميكند .
از پدرت گفتم... يادم رفت بگويم دچار ناراحتي قلبي شده و تپش قلب گرفته ، يادم رفت بگويم با دهان روزه شبانهروز به دنبالت ميگردد ، يادم رفت بگويم از آن روز به بعد سر كارش نرفته و براي پيدا كردن تو لحظهاي آرامش ندارد ، ميخواهد زندگيمان را شاد و لبخند را با بودن تو به اين خانه بازگرداند.
در ميدان هفتحوض نارمک وقتي مادري به فرزند دلبندش شير ميداد ، بغض سنگيني گلويم را فشرد و با تمام وجودم به يادت گريه كردم و بيقرار شدم .
چند كلامي هم به تو خانمي ميگويم كه ميخواهي جاي مرا براي محمدطاها پر كني .
محمدطاها 9 ماه در كنار قلب من و با صداي قلب من رشد كرد و بزرگ شد ، پس آرامش او زماني است كه در كنار من و در آغوش من باشد ، من بدون او مردهاي متحرك بيش نيستم پس تو را به خوشبوترين ياس دو عالم بانو فاطمه زهرا (س) قسم ات ميدهم پسر دلبندم را به ما برگردان تا آرامش به خانه ما بازگردد . زندگي بدون پسرم اشك است و غم است و ماتم!
شايد خودت مادر نبودهاي! اما حتماً مادرت را به خاطر ميآوري كه چقدر نگرانت بود و با دنيايي از عاطفه، تو را در آغوش ميكشيد! اگر پسركم به زندگيام برنگردد چشمانم تا آخرين روز زندگيام به چارچوب در خشك خواهد شد و هيچگاه نميتوانم محمدطاها را فراموش كنم.
اگر اطلاعي از سرنوشت محمد طاها دارید يا ديدهاید خانوادهاي بهطور ناگهاني صاحب بچه شده است ميتوانید براي رهايي پدر و مادر محمد طاها از دنياي غم و ماتم و بازگردانده شدن محمدطاها به آغوش مادر با شماره تلفن پدر محمد طاها ۰۹۱۹۷۱۳۶۱۴۱ تماس حاصل فرمایید .
MiSs-A |